یکی از بعد از ظهر های اخر تابستان بود. نزدیک یک کلبه قدیمی در دهکده خانم اردکه لانه اش را کنار دریاچه ساخته بود. اون پیش خودش فکر می کرد: مدت زیادی است که روی این تخم ها خوابیده ام. او تنها نشسته بود و بقیه اردک ها در حال شنتا بودند. کم کم تخم ها شروع به حرکت کردند ...
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان آونگ سیستم و آدرس avangsystem.net لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.